روزی روزگاری
|
![]() |
![]() |
روباه و زاغ
"روزی روزگاری روباهی،زاغی را بر روی شاخه ی درخت دید،این زاغ قالب پنیری بر دهن داشت. روباه با خود فکر کرد این غذا مال من است پس به سمت درختی که زاغ روی شاخه ی آن بود رفت...."
|
